دیگه به من زنگ نزن. حالا شناختمت. من نمی تونم دیگه با تو باشم.
ازت بدم میاد. بی لیاقت. خداحافظ.
.
.
.
این آخرین جمله ای بود که همسایمون به شوهرش گفت. می خواستم تو هم در جریان باشی عزیزم !
تو صف دستشویی یه نفر به غضنفر میگه:اجازه میدی من اول برم سرپاییه زود میام،
غضنفر میگه: فکرکردی من میخوام بستری بشم!؟؟
ردپایت را که می گیرم، از تو دورتر می شوم، لامصب واسه چی کفشاتو بر عکس پوشیدی؟!!!
آشق را از این به بعد اینگونه بنویسید
چون همیشه سرش کلاه می رود !!!
گــ ــوه نخور فحش نیســــــــت ،،،یه توصیــــه ی بهداشــــــتیــــــه…
پسر به دختر : می خوای خورشید زندگی من باشی ؟
دختر : آره
پسر : پس ۹۲,۹۵۵,۸۸۷٫۶ مایل از من دور بمون
:: برچسبها:
لطیفه ,
:: بازدید از این مطلب : 114
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0